allimg allimg allimg allimg

تبلیغات

محل تبلیغات

کمی توضیح...



ایـن روزهــا.... دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام حــال مـ ــن خــــــــوب است خــوبِ خــوب فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست و فکـر مـی کنـــم ایـن روزهـــا... خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا او... از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است و مـــن... از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم... نظر و لایک و عضو شدن یادتون نره! ممنون
mahsa joun


لینکدونی

بمب خنده همچـــــــــــــی شکلک برای اسم انجمن فسقلی ها جمله های کوتاه و زیبا بیمارستان کاپی-بازی- کپی کُن ! بچَسبون ! چت|چت روم|دلناز چت بارون ... ساعت مچی مردانه گیتار/guitar ○●ھیـــــســ ـ ـ ـ ...دخـتـــــــــــــرھافریـــــــــاد نمــــــــی زنـــــــــند ○● ساعت سواچ زنانه شبکه تصویری مهرجو | گالری عکس | شبکه اجتماعی | عکس روز کلبه ی مجازی مهدی رویای بارونی آفتاب شهر کلوانق پاتوق جوونا سیگار صوتی:d darkside شعر نیشــــــــخند my love ما همگی هنرمندیم پیکو وال-سیستم تبادل لینک اتوماتیک راز پنهان همه چی توش هست ساعت مچی کاسیو مشاور املاک فیلی ردیاب ماشین جلوپنجره اریو اریو زوتی z300 جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان allimage و آدرس allimg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو سایت

نویسندگان

تبلیغات

محل تبلیغات

_____



 سلام اوووومدم با یه خبرررررررررررر--->

اوووووومدم با یه کاررررررررررر احمقانه و زشت و اصلا نمیدووونم چی اسمشو بزااااارم کار شاهین نجفی توو کنسرتش!!

اووون چیزاییی که من شنیدم به دلیل اعتراض به لخت شکنجه دادن زندانیای اوین،خودشو بقیه اعضای بندش 

خودشونو لخت کردن!! واقعا مسخرس! واقعا متاسفم برای همچین آدمایی.....

شاهین نجفی در کنسرت تورنتو برهنه شد + عکس تاسف بار

وااااقعا با همچین آدمایی شدیم 70 میلیون و 472 هزار و 846 نفـــــــــــــــــــــــــر؟؟؟؟؟!!!!!

واقعا متاسفـــــــــــــم، آدم مزخرف و روانی و دیواااانه با این کارش اصلا متنفر شدم ازش ایش

اوووونایی که حرفمو قبول داشتن لایک و اونایی هم که قبول نداشتن بگن تو نظر چررررا...!

لااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایک

 





بازدید : چهار شنبه 21 خرداد 1393 ساعت 22:3  نویسنده : mahsa joun

کدوووووووووووووم؟



 





بازدید : یک شنبه 18 خرداد 1393 ساعت 19:58  نویسنده : mahsa joun

____



 اینم از عکسایی که تو این مدت من خیلی دوسشون داشتم، واستون میزاااااااارم..خداکنه خوشتون بیاد

من بقیه روووو تو ادامه مطلب میزااااااااااررررررررررررررررررم---->

 





بازدید : شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 13:47  نویسنده : mahsa joun

دوست



 دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ

نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا...
دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد
و بعد پشیمان نشد !!!...
 





بازدید : سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 20:21  نویسنده : mahsa joun

خاطرات



خاطـــــــــــــــــــــرات هرچه شیـــــــــــــــــرین تر باشند

بعد ها از تلخی

گلـــــــــــــــــــــــــویت را میســـــــــــــوزانـــــــــــــــــــــد......

 





بازدید : سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 20:5  نویسنده : mahsa joun

کودک



 راستی خدادلم هوای دیروز را کرد

هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم 
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشیداین بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو 
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟

 
 

 

 





بازدید : سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 20:2  نویسنده : mahsa joun



 دلم هوس یک دوست قدیمی کرده  

یک رفیق شش دانگ 
یک آرام دل 
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده  
ودیگر محک زدن وزیرو رو کردنی در کار نباشد 
رفیقی که من نگویم و 
او بشنود 
بخندم وحجم بغض را در خنده ام ببیند  
رفیقی که بگویمش برو امـــــــا 
بـــــــــماند  
که نرود ....
 





بازدید : سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 19:59  نویسنده : mahsa joun



 منـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم یکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی از اوووووووووووووووووووووون

یــــــــــــــــــــــــــــــــــــازده تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام

با ایمان میریم جلو بگو یا مرگ یا ایرااااان

قهرمانیــــــــــم ما

 





بازدید : شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 10:55  نویسنده : mahsa joun

داستان واقعی (پریا و فرهاد)



 

من پریا23ساله وعشقم فرهاد27 سال.


سال 88داشگاهی که دوست داشتم تورشته موردعلاقم قبول شدم 


.دانشگاه طباطبایی روانشناسی بالینی.



تااون روزسرم تودرس وکتاب بودوالبته تودوران دبیرستانم یه تصادف 



کردم که باعث شدچندتا جراحی داشته باشم وهمین باعث شده بودکه به 


هیچ جنس مخالفی فکرنکنم،وارد دانشگاه شدم ترم اول خیلی خوب 


گذشت وکم کم داشت ترم دومم شروع میشه بااینکه دوروبرم 


پرازپسربود حتی نمیدیمشون چه برسه به فکرکردن بهشون خلاصه 


هرروزداشت میگذشت ومن کسی توزندگیم نبودودوستام که با عشقشون 


قرارمیزاشتن خندم میگرفت ومیگفتم عشق ؟؟؟؟؟همش کشکه


،هوس،بچگی و.............. .خلاصه ترم اول سال 90 داشت شروع 


میشدامابخاطرکاربابامجبوربودبره همدان خوب منم که دختریکی یه 


دونه 


مامان بابا که تااون روزهمه نازم رامیکشیدن نمیتونستم باهاشون 


نرم.خلاصه کارای انتقالیموگرفتم ورفتم همدان کم کم دیگه ترم داشت 


تموم میشدوقتی واردترم جدید شدم با یه گروهی آشناشدم که انجمن 


روانشناسی دانشگاه بودن عضوگروهشون شدم یکی ازروزا که رفتیم 


سرجلسه دلم یه طوری شده بود چی شده بود؟آره دلم پروازکرده بود 


پیش فرهادعشق اولم خیلی وابستش شدم ولی نمیتونستم بهش بگم 


چقددوسش دارم چون من دربرابر پسرا کمی مغرورم.هرروزکه 


میگذشت بیشترعاشقش میشدم وبیشتردوستش داشتم ولی افسوس که 


نمیتونستم بگم اون سال گذشت وروزایی که نمیدیدمش برام 


هزارروزمیگذشت وبعضی وقتا که بچه هاقرارمیزاشتن بریم اردویی 


جایی تاصبح ازذوق دیدنش خوابم نمیبرد.وسطای سال یه کارگاه داشتیم 


که مدرکاش دست من بود سال جدیدکه شروع شدفهمیدم فرهاد درسش 


تموم شده ودیگه نمیتونم ببینمش .یه روزکه جلسه داشتیم بابچه های 


انجمن وقتی وارداتاق شدم خشکم زدفرهاداومده بود به بچه ها سربزنه 


اونروزیکی ازبهترین روزام بود.وقتی که جلسه تموم شداومدپیشم گفت



بقیه در ادامه مطلب 

 





بازدید : شنبه 27 ارديبهشت 1393 ساعت 21:36  نویسنده : mahsa joun



 هووووووووووووووووووووووووووی 

تووووووویی که دم از عشـــــــــــــــق میزنی......،

هنوز توی گوشیم اسمت عشقم نفسم سیوه.....،

هنوووووووووووووز همه جا دنبال اسمت میگرررررررررررررردم...

هنوزم فقط دلـــــــــــــــــم میخواد یه لحظه صداتو بشنوم و توی چشات نگاه کنم....،

هوووووووووووووی توویی که دم از عشق میزنی و چیزی ازش نمیفهمی:

دلم برررررررررررات بدجوری تنگ شده

تنـــــــــــــــــــــــگ...

میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

 

 

(خودم و تنهاییم)

 





بازدید : شنبه 27 ارديبهشت 1393 ساعت 21:21  نویسنده : mahsa joun

مطالب گذشته

ابربرچسبها

تبلیغات

محل تبلیغات

خبرنامه

با نوشتن ایمیل خود در کادر زیر و فشردن دکمه ثبت ، جدیدترین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت نمایید

خبرنامه

ایمیل خود را وارد نمایید

آمار سایت



افراد آنلاین : online